لباس از دیدگاه اسلام و قرآن
برهنگی ، ارزش معنوی زن را از بین می برد و اورا تاحد یک کالا ویک ‹‹ جنس ›› پست می کند زنی که تن و اندام خود را در معرض دید همگان می گذارد و آنچه رابه جنسیت اومربوط می شود به کوچه وبازار می کشد ، در حقیقت می خواهد باتکیه بر ‹‹ جنسیت ›› خویش جایی درجامعه بازکند .
درتاریخ جدید ‹‹ زمان ›› به ‹‹ زمانه ›› تبدیل شده است و انسانها صورت دگرگونه ای یافته اند . دربسیار ی از نقاط جهان صورت مردانه به صورت زنانه تبدیل شده است وزن چهره عفاف وزنانه خود را از دست داده و هرگونه لطف که منزلت زن درآن تعریف می شد از بین رفته است .دیگرنه مرد نسبت به همسر خود احساس ‹‹ شرفی ›› می کند ونه زن نسبت به کانون خانواده ، همسر و فرزندان خود احساس همسری و ‹‹ مادری›› می نماید .
درگوشه و کنار دنیا معانی گذشته همچون ‹‹ مردانگی ›› ، ‹‹ همسری ›› ، ‹‹ مادری ›› ، و ‹‹ تعلیم وتربیت ›› معنا ومفهوم واقعی خود را از دست داده اند .
برهنگی ، ارزش معنوی زن را از بین می برد و اورا تاحد یک کالا ویک ‹‹ جنس ›› پست می کند زنی که تن و اندام خود را در معرض دید همگان می گذارد و آنچه رابه جنسیت اومربوط می شود به کوچه وبازار می کشد ، در حقیقت می خواهد باتکیه بر ‹‹ جنسیت ›› خویش جایی درجامعه بازکند . اوبدین ترتیب اعلام می کند که آنچه برای او اصل است ‹‹ زن بودن ›› اوست ، نه انسان بودن و نه اندیشه ولیاقت و کارآیی او ، چنین زنی قبل ازهمه خود اسیر خود است . او به مغازه داری شبیه است که دائما درفکر تزیین و تغییر دکوراسیون ویترین مغازه است و این اندیشه به اومجال آرزوهای بزرگتر و آرمانهای والاتر را نمی دهد . بانویی که دائما نگران زیبایی و زینت خویش و طرح ومد لباس خویش است ، کجا می تواند غمخوار هموطی گرسنه و محروم خود باشد ، کجا می تواند بیندیشد که سرنوشت دیگر مسلمانان جهان چگونه و توسط چه کسانی رقم می خورد ، کجا می تواند به فکر نجات مستضعفان جامعه باشد ؟
آنچه که موجب نگرانی همگان می باشد ، پست کردن زن تا آن حد است که گویی صحبت ‹‹ سیگار ›› و ‹‹ کفش ›› ونظایر آن درمیان است . برخلاف جوامع غربی که به نام آزادی وتساوی حقوق ، شخصیتی دروغین بر زن تحمیل شده است درجامعه اسلامی زن می باید به عنوان یک انسان به صورتی بسیار جدی وارد اجتماع شود ، و دراین راستا ضرور می نماید که دست ازتجمل و خودنمایی بردارد. هرچه حضور زن دریک جامعه تفننی ترباشد ،زن برهنه ترو آرایش کرده تر است . لازمه اجتماعی بودن این است ک فرد کمتر به خود بپردازد و خود راهمچون قطره ای در دریای جامعه غرق کند لازمه وارد جامعه شدن این است که ‹‹ من ›› ازمیان برود و ‹‹ ما ›› ایجاد شود ، و اگرقرار شود ، هرزنی ، و هر مردی باتوجه به لباس وبدن و روی وموی خویش ، سعی کند که ازخود هرچه بیشتر یک ‹‹ من ›› مشخص و انگشت نما بسازد ، معلوم می شود او نمی خواهد به اجتماع بپیوندد ونه درغم جامعه ، که درغم خویش است .
مراسم حج که باشکوه ترین تجلی گاه اهداف و آرمانهای مسلمانان است می تواند به عنوان راهنمای اصلی یک مسلمان الگوی زندگی روزمره اونیز باشد . در حج درپرتو تابش آفتاب حقیقت الهی ، همه من ها دست ازمن بودن برمی دارند و ‹‹ ما›› می شوند و درست به همین دلیل همه ‹‹ احرام›› می پوشند که لباسی است بسیارساده و همانند . درحج زنان و مردان دست اززینت و آرایش و تجمل و تفنن بر می دارند ویکدل ویک صدا ، یک جامعه نمونه را ارائه می دهند . بنابراین ملاحظه می شود که لباس چه نقش مهمی در روابط اجتماعی دارد و درواقع لباس می تواند فرد رایاهمراه باجامعه سازد و یااورا از آن جدا نماید .
این همه تنوع و تفنن که درلباس و آرایش زن غربی و غربزده دیده می شود ، دقیقا نشانه آن است که زن درجامعه غربی به صورت جدی وا رد اجتماع نشده ، بلکه به عنوان یک شیء لوکس وزینتی که همواره جای آن درحاشیه کارهای جدی است به جامعه دعوت شده است .
آنجا که مسأله کارجدی درمیان نیست، تفنن ، تجمل و خودنمایی جلوه گر است و هرکس دراندیشه سرووضع خویش می باشد وآنجا که صحبت از کار و تولید است زنان ومردان ساده تر و بی پیرایه ترند .بنابراین جامعه هرچه جدی تر باشد ، زن نیز پوشیده تر و بی تجمل و آراییش است و نکته بسیار ظریف و اساسی که وجود دارد این است که مسأله جنسیت ،پوشیدگی ، برهنگی و ضوابط حاکم برآن رانباید یکسره از لحاظ مصالح زندگی اجتماعی فرد بررسی کرد و نباید فقط به دنیای بیرون و جامعه پیرامون آدمی اندیشید ، بلکه باید به اهمیت احساس ‹‹ شرم ›› به عنوان یک خصلت ذاتی و درونی نیز توجه کرد . شرم یکی از صفات مخصوص انسان است و انسان تنها موجودی است که اصرار دارد دستکم بعضی از اندامهای خود را بپوشاند . اگر سخن گفتن ، منطق داشتن ووجدان داشتن که از جمله تفاوتهای انسان باحیوانات است و برای انسان ‹‹ کمال ›› محسوب می شود وبه ارزش می بخشد ، چرا ‹‹ احساس شرم ›› و گریز از برهنگی که آن نیز خاص انسان است ، کمال محسوب نشود ؟
قرآن کریم زن وشوهر را درخانواده به ‹‹ لباس ›› یکدیگر شبیه می کند و می گوید : ‹‹ هن لباس لکم و انتم لباس لهن ›› زنانتان لباس شمایند وشمالباس زنانتان ›› ( سوره بقره آیه ۱۸۷) زن ، لباس شوهر وشوهرلباس زن است . اگر دراین تشبیه دفت کنیم آن رافوق العاده زیبا و پرمعنی خواهیم یافت . درآیه شریفه فوق ، گذشته ازمعنای ظاهری آن ، اشاره به ظاهر و باطن وجود عالمی ما دارد .
این دوجلوه ازیکدیگرجدا نیست ، بلکه به عنوان ظاهروباطن ویکدیگرند .
ظاهر همواره باید درحجاب باشد تاباطن جلوه حقیقی خود راحفظ نماید .و فقط بر اهل حقیقت جلوه نماید . ازاین رو خداوند سبحان درقرآن کریم زن را نسبت به مرد ومرد را نسبت به زن لباس برتن یکدیگر دانسته ودراین آیه آنچه جالب است این است که ابتدا زن را لباس برمرد می داند ونشان از این است که حجاب زنان ومردان درفرهنگ اسلامی نه برای کتمان حقیقت ، بلکه برای گذشت از ظاهر وسیر به حقیقت وباطن است . لباس ازهمه چیز به تن انسان نزدیکتراست و محروم تر ، و آنگاه همین لباس درعین نزدیکی به تن ، تن را از دیگران می پوشاند ودورمی سازد . زن وشوهر نیز نسبت به یکدیگر چنین اند .و درعین حال هریک از آن دوموجب حفظ عفت دیگری است ، همان طور که لباس ، انسان را از برهنگی و بی عفتی حفظ می کند .علاوه براین ، به همان ترتیب که لباس هرکس مایه وقار و آراستگی اوست ، همسر نیز مایه وقار و آراستگی فرد درزندگی اجتماعی است و از شکل و نوع لباس پوشیدن افراد می توان به بسیاری از جنبه های شخصیت آنان پی برد .
لباس و پوشش در سیره نبوی
«ساده پوشی» به عنوان یکی از مظاهر ساده زیستی و رهایی از تعلقات مادی است. پیامبر اکرم(ص) این گونه به زندگی و دنیا می نگریست و این گونه نیز می زیست و هرگز ارزش را در «لباس» نمی دید.
لباس,برای پوشاندن بدن و حفظ آن از سرما و گرما و آلودگی و مایه ی آبرو و آراستگی انسان است. تبدیل آن به وسیله ی تفاخر و تجمل و ارزش را در کیفیت جامه دانستن, نوعی انحراف از فلسفه ی وجودی لباس است.
از این رو ((ساده پوشی)) به عنوان یکی از مظاهر ساده زیستی و رهایی از تعلقات مادی است. پیامبر اکرم(ص) این گونه به زندگی و دنیا می نگریست و این گونه نیز می زیست و هرگز ارزش را در ((لباس)) نمی دید.
سعدی می گوید :
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
و به قول پروین اعتصامی :
زهد با نیت پاک است نه با جامه ی پاک
ای بس آلوده, که پاکیزه ردایی دارد
در این جا به نمونه هایی از سیره ی حضرت رسول(ص) در مورد پوشیدن جامه, جنس لباس, رنگ, اندازه و تعداد و نحوه ی پوشیدن پیراهن,کفش, کلاه, عمامه, ردا و... اشاره می کنیم:
ط جنس و رنگ لباس
رسول خدا(ص) هم به سلامت و عافیت جسمی, هم به سادگی و هم به نوع سالم تر پارچه ی لباس توجه داشت. لباس پنبه ای مورد علاقه ی آن حضرت بود. علی(ع) می فرماید: ((لباس های پنبه ای بپوشید, چرا که آن, لباس پیامبر خداست)).(۱)
آن حضرت, هم لباس برد یمانی می پوشید, هم جبه ای پشمین و خشن از پنبه و کتان. (۲)
می فرمود: ((پنج چیز را تا زنده ام ترک نمی کنم,...یکی هم پوشیدن لباس پشمی)). (۳)
رنگ سبز, رنگ مورد پسند پیامبر(ص) برای لباس بود.(۴) بیشتر جامه های پیامبر سفید بود و می فرمود: لباس سفید را بر زندگانتان بپوشانید و مردگانتان را هم با پارچه ی سفید کفن کنید.(۵)
پیامبر خدا ملحفه ای داشت که با زعفران رنگآمیزی شده بود و گاهی تنها با پوشیدن همان, با مردم نماز می خواند.(۶)
رنگ سرخ, رنگی بود که پیامبر خدا(ص) برای لباس, آن را نمی پسندید.(۷)
رسول خدا(ص) نمونه ی اعلای تمیزی و آراستگی بود. در لباس پوشیدن نیز به این نکته توجه داشت و در مورد نظافت جامه می فرمود:((من اتخذ ثوبا فلینظفه)).(۸)
لباس سفید, خود به خود طوری است که چرک و آلودگی زودتر در آن معلوم می شود, و انسان مقید به سنت نبوی نظافت, به شستن و تمیز کردن آن روی میآورد. به علاوه انبساط خاطر و باز شدن روحیه نیز از فواید پوشیدن لباس روشن و سفید است.
● اندازه و کیفیت
جامه ای که انسان را مغرور و سرمست کند یا تکبر و خود برتر بینی آورد, ناپسند است. مقید بودن به نوع خاصی از جامه نیز, اسارت آور است.
رسول خدا(ص) هرگاه لباس تازه می پوشید, خدا را شکر و سپاس می گفت و جامه ی قبلی را به مسکین می داد.
(کان من فعله اذا لبس الثوب الجدید حمدالله)(۹)
در روایت دیگر است که چون جامه ی نو به تن می کرد, دعا می کرد و می فرمود: خدایی را سپاس که بر تن من چیزی پوشاند تا پوشش من باشد و میان مردم آراسته باشم. (۱۰)
جامه ی بلندی که بر زمین کشیده شود, نشان تکبر است و در جاهلیت, شیوه ی اشراف بوده است. رسول خدا(ص) ضمن آن که از پوشیدن آن گونه جامه ها نهی می کرد, خود جامه ای می پوشید که از نظر بلندی به قوزک پاهایش نمی رسید.(کانت ثیابه کلها مشمره فوق الکعبین).(۱۱)این در مورد جامه ای بود که هم چون لنگ به کمر می بست. و جامه ای که از رو می پوشید, تا نصف ساق پا می رسید.
جامه ی وی گاهی جامه ای کوچک تر از قطیفه(شمله) بود, یا جامه ای پشمین و راه راه با خطوط سیاه و سفید که وقتی آن را به بر می کرد, هیئت زیبایی می یافت.(۱۲)
از نشانه های وارستگی آن حضرت در پوشیدن جامه و این که فخر خویش را به جامه و نوع آن نمی دانست, این است که نقل شده هر نوع لباسی که فراهم می شد می پوشید, از لنگ و پیراهن یا جبه یا هر چیز دیگر.(۱۳)
● ساده پوشی
ساده زیستی رسول خدا(ص) و وابسته نبودن به جلوه های فریبنده ی دنیا و به ناز و نعمت آن دل نبستن و به جلوه های مادی دل خوش نداشتن, در همه ی شوون زندگی وی متجلی بود از جمله در کیفیت و نوع لباس و فرش و زیر انداز و...
نقل شده که گاهی آن حضرت, روی حصیر می خوابید, بی آن که جز آن چیزی زیرش باشد. (۱۴)
هر چه فراهم بود می پوشید, چه قطیفه ای باشد که بر بکند, یا برد عالی که بپوشد, چه جبه ی پشمین, هر چه که از حلال می یافت می پوشید.(ما وجد من المباح لبس)(۱۵)
مهم, مباح بودن جامه بود که برای رسول خدا اهمیت داشت, نه قیمت و جنس و دوخت و جذاب بودن!
آن حضرت به صحابی پارسای خود ابوذر غفاری فرمود:
ای ابوذر! من لباس خشن و سخت می پوشم, روی زمین می نشینم, انگشتانم را پس از غذا می لیسم, بر چهار پای بی زین سوار می شوم و کسی را در ردیف خود سوار می کنم. اینها از سنت های من است, هر کس از سنن من روی گردان شود, از من نیست.(۱۶)
در سخن دیگری آمده است که عبایی داشت, هرگاه می خواست نافله بخواند (یا جابه جا شود) آن را دو تا می کردند و زیرش می انداختند.(۱۷)
پیامبر خدا(ص) هرگز نسبت به جای خواب و رختخواب, عیبجویی و ایرادگیری نداشت. اگر بستر برایش می گستردند, بر آن می خوابید و اگر رختخوابی پهن نمی شد, بر زمین می خوابید.
(ان فرشوا له اضطجع وان لم یفرش له اضطجع علی الإرض.) (۱۸)
این نهایت زهد و اوج وارستگی از تعلقات دنیوی است.
وقتی در خانه بود, لباس خود را می دوخت و بر کفش خویش وصله می زد.(۱۹)
روزی عمر خدمت آن حضرت رسید, در حالی که وی بر روی حصیری خفته بود و حصیر بر پهلوهای آن حضرت خط انداخته بود; گفت: یا رسول الله! کاش بستری گسترده بودید! فرمود: دنیا را می خواهم چه کنم؟ مثل من و دنیا مثل رهگذری است که در یک روز گرم, ساعتی از روز را زیر سایه ی درختی به استراحت پرداخته, سپس آن جا را وانهاده و رفته است.(۲۰)
● لباس های ویژه
کلاه, عمامه, دستار و عرقچین, گرچه پوشاننده ی ((بدن)) نیست, ولی در ردیف جامه به شمار میآید. از سنت های اسلامی, پوشاندن سر است, چه هنگام عبادت و نماز, چه در مواقع دیگر. گرچه ((در سر عقل باید, بی کلاهی عار نیست.))
پوشش پیامبر اکرم(ص) برای سر خود, اغلب ((عمامه)) بود. هنگام نماز و خطبه و جهاد, به تناسب, شرایط, با چیزی سر را می پوشاند. گاهی هم سر برهنه بود. به روایت امام صادق(ع) پیامبر اسلام, عرقچین و کلاه سفید راه راه می پوشید و در هنگام جنگ, عرقچینی بر سر می گذاشت که دو گوش داشت و روی گوش ها را می پوشاند.(۲۱)
در مواقع دیگر, از زیر عمامه, عرقچین هم بر سر می پوشید.(کان یلبس القلانس تحت العمائم.) (۲۲) البته گاهی عمامه ی بدون کلاه بر سر می نهاد, یا کلاه بدون عمامه می پوشید(۲۳). عمامه سیاهی داشت که بر سر می پیچید و با آن نماز می خواند.(۲۴)
اگر استفاده ی از دستمال و حوله را برای خشک کردن دست و صورت هنگام وضو وارد بحث پوشش و لباس کنیم, در این زمینه هم بد نیست بدانیم که رسول خدا(ص) حوله های متعددی داشت, با نام های مختلف و کاربردهای گوناگون, که به مراعات بهداشت و نظافت و نظم هم مربوط می شود.
در روایت آمده است: آن حضرت دستمال و حوله ای داشت که پس از وضو چهره ی خود را با آن خشک می کرد. و اگر حوله و دستمالی همراه نداشت, با گوشه ی لباس خود صورت را خشک می کرد.(۲۵)
آراستگی آن حضرت, بخصوص هنگام حضور در جمع مسلمانان در مسجد و برای خطبه و نماز, گوشه ی دیگری از سیره ی او را نشان می دهد. لباس نماز جمعه ی وی مخصوص بود: ((کان له ثوب للجمعه خاصه)).(۲۶) در بعضی روایات آمده که غیر از لباسی که در روزهای غیر جمعه می پوشید, دو جامه ی مخصوص برای جمعه داشت.(۲۷)
● آداب لباس پوشی
گرچه لباس پوشیدن, کاری ساده و روزمره و عادی است, ولی روش و سیره ی اولیای دین در این زمینه ها هم برای ما مهم است.
پیامبراکرم(ص) هر گاه لباس و پیراهن می پوشید, ابتدا سمت راست را بر تن می کرد و هرگاه جامه از تن در میآورد, از سمت چپ شروع می کرد.(۲۸)
گاهی بی آن که جامه ی دیگری بر تن کند, روپوشی را بر اندام خود می افکند و دو طرف آن را بین دو شانه ی خود گره می زد و چه در خانه یا بیرون یا هنگام نماز بر جنازه ها, با همان حالت نماز می گزارد.گاهی نیز در یک لباس گشاد نماز می خواند. دو عدد جامه ی برد بافته شده داشت که آن ها را تنها در حال نماز می پوشید, امت خویش را به ((نظافت)) دستور می داد و تشویق می کرد.(۲۹)
آن حضرت, انجام کار را با دست راست, و شروع از سمت راست را در همه ی کارهایش دوست داشت; در پوشیدن جامه و کفش, در شانه کردن موی.(۳۰)
لباسی که می خرید, اگر آستین آن بیش از اندازه بود, مقدار اضافی را می برید. (۳۱) و نمی گذاشت لبه ی آن را هم بدوزند و به همان حال می پوشید و می فرمود: کار, خیلی زودتر از این هاست.(۳۲)
پایان این بخش را به دو کلام از حضرت رسول(ص) زینت می دهیم که درباره ی جامه و آداب لباس پوشی فرموده است:
(( من لبس ثیاب شهره فی الدنیا البسه الله لباس الذل یوم القیامه)).(۳۳)
هر کس در دنیا لباس شهرت بپوشد(لباسی غیر معمول که به خاطر آن انگشت نما شود) خداوند در روز قیامت جامه ی ذلت و خواری بر او می پوشاند.
امام صادق(ع) از پدران خویش روایت کرده است که رسول خدا(ص) نهی می کرد که مردان, در لباس پوشیدن خود را شبیه زنان سازند. و نهی می کرد که زنان, در لباس شبیه مردان شوند.(۳۴)
. برای آشنایی از سایر ویژگی های اخلاقی و رفتاری حضرت می توانید به کتاب ((همگام با رسول(ص))) مراجعه نمایید.
۱. البسوا الثیاب القطن فانها لباس رسول الله (سنن النبی, ص ۱۲۶).
۲. بحارالانوار,ج ۱۶, ص ۲۲۷.
۳. مکارم الاخلاق, ص ۱۱۵.
۴. کان یعجبه الثیاب الخضر(سنن النبی, ص ۱۲۰).
۵. البسوها احیإکم و کفنوا فیها موتاکم (سنن النبی, ص ۱۲۰ و محجه البیضإ, ج ۴, ص ۱۴۰).
۶. محجه البیضإ, ج ۴, ص ۱۴۱.
۷. سنن النبی, ص ۱۳۳. (انه کره الحمره فی اللباس).
۸. مکارم الاخلاق, ص ۱۰۳.
۹. بحارالانوار, ج ۱۶, ص ۲۵۱ و مکارم الاخلاق, ص ۳۶.
۱۰. بحارالانوار, ج ۱۶, ص ۲۵۱ و محجه البیضإ, ج ۴, ص ۱۴۵.
۱۱. سنن النبی, ص ۱۲۰, محجه البیضإ, ج ۴, ص ۱۴۱.
۱۲. سنن النبی ,ص ۱۲۵, حدیث ۱۳۵.
۱۳. همان, ص ۱۲۰ به نقل از احیإ العلوم غزالی.
۱۴. همان, ص ۱۲۳.
۱۵. محجه البیضإ, ج ۴, ص ۱۲۵.
۱۶. سنن النبی, ص ۱۳۱.
۱۷. همان, ص ۱۲۳ و بحار الانوار, ج ۱۶, ص ۲۲۷.
۱۸. محجه البیضإ, ج ۴, ص ۱۳۰.
۱۹. بحارالانوار, ج ۱۶, ص ۲۳۰.
۲۰. همان, ص ۲۳۹.
۲۱. مکارم الاخلاق, ص ۱۲۰.
۲۲. سنن النبی, ص ۱۲۲, محجه البیضإ, ج ۴, ص ۱۴۳.
۲۳. بحار الانوار, ج ۱۶, ص ۲۵۰.
۲۴. سنن النبی, ص ۱۲۵.
۲۵. مکارم الاخلاق, ص ۳۶.
۲۶. بحارالانوار, ج ۱۶, ص ۲۲۷.
۲۷. همان, ص ۲۵۱ و سنن النبی, ص ۱۲۱.
۲۸. سنن النبی, ص ۱۲۳.
۲۹. همان, ص ۱۲۶.
۳۰. بحارالانوار, ج ۱۶, ص ۲۳۷.
۳۱. همان, ص ۲۷۸.
۳۲. مکارم الاخلاق, ص ۱۰۱.
۳۳. همان, ص ۱۱۶.
۳۴. همان ,ص ۱۱۸.
-
Aromatherapy package £10,000حضرت زهرا (ع) و حجاب:
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: روزی رسول خدا از ما پرسید: بهترین کار برای زنان چیست؟
يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ -
حضرت زهرا (ع) فرمودند:
شیعَتُنا مِنْ خِیارِ أهْلِ الْجَنَّهِ وَکُلُّ مُحِبّینا وَ مَوالى اَوْلیائِنا وَ مُعادى أعْدائِنا وَ الْمُسْلِمُ بِقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ لَنا.
وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِيُّهُ فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِكِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللَّهِ -
اهمیت دوری از نامحرم
روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش کدام است؟» اصحاب نتوانستند جواب بدهند. این سؤال به گوش فاطمه علیهاسلام رسید. فاطمه فرمود:
السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ صَفِيِّ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلاَئِكَتِهِ -
السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللَّهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ
-
قالَتْ (علیها السلام):)
الرَّجُلُ اُحَقُّ بِصَدْرِ دابَّتِهِ، وَ صَدْرِ فِراشِهِ، وَالصَّلاهِ فى مَنْزِلِهِ إلاَّ الاْمامَ یَجْتَمِعُ النّاسُ عَلَیْهِ.
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفَاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّةُ السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ - <-BlogTitl->£149قالَتْ (علیها السلام):
یا أبَا الْحَسَنِ! إنَّ رَسُولَ اللّهِ (صلى الله علیه وآله وسلم) عَهِدَ إلَىَّ وَ حَدَّثَنى أنّى اَوَّلُ أهْلِهِ لُحُوقاً بِهِ وَ لا بُدَّ مِنْهُ، فَاصْبِرْ لاِمْرِاللّهِ تَعالى وَ ارْضَ بِقَضائِهِ.
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكِ وَ عَلَى رُوحِكِ وَ بَدَنِكِ - Green salt£149در خصوص حریم نامحرم:
… إنْ لَمْ یَکُنْ یَرانى فَإنّى أراهُ، وَ هُوَ یَشُمُّ الریح.
أَشْهَدُ أَنَّكِ مَضَيْتِ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكِ وَأَنَّ مَنْ سَرَّكِ فَقَدْ سَرَّرَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مَنْ جَفَاكِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مَنْ آذَاكِ فَقَدْ آذَى رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ - Green salt£149در خصوص تلاوت قرآن:
فَأکْثِرْ مِنْ تِلاوَهِ الْقُرآنِ، وَالدُّعاءِ، فَإنَّها ساعَهٌ یَحْتاجُ الْمَیِّتُ فیها إلى أُنْسِ الاْحْیاءِ.
وَ مَنْ وَصَلَكِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مَنْ قَطَعَكِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِأَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنْهُ وَ رُوحُهُ الَّذِي بَيْنَ جَنْبَيْهِ كَمَا قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ - Green salt£149در مورد حجاب فرمودند:
وَ النَّهْىَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزیهاً عَنِ الرِّجْسِ، وَاجْتِنابَ الْقَذْفِ حِجاباً عَنِ اللَّعْنَهِ، وَ تَرْکَ السِّرْقَهِ ایجاباً لِلْعِّفَهِ.
أُشْهِدُ اللَّهَ وَ رُسُلَهُ وَ مَلاَئِكَتَهُ أَنِّي رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْهُ سَاخِطٌ عَلَى مَنْ سَخِطْتِ عَلَيْهِ مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ مُوَالٍ لِمَنْ وَالَيْتِ مُعَادٍ لِمَنْ عَادَيْتِ مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ وَ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً وَ حَسِيباً وَ جَازِياً وَ مُثِيباً